loading...

شهروز براری صیقلانی

داستان کوتاه مجازی،رمان مجازی ،داستان بلند،

بازدید : 411
جمعه 15 اسفند 1398 زمان : 0:28

سلام دوستان

من رزیتا قریشی چهاردهی هستم از پرسنل کادر تیم پرستاری بیمارستان رازی شهر رشت ، گیلان . ایران . من طی مورخه 10بهمن ماه ، 1398 الی 10 اسفند 1398 بعنوان پرستار در بیمارستان انجام وظیفه نمودم . و اکنون علاماتی حاکی بر مبتلا به ویروس کرونا در من مشاهده شده و من بطور داوطلبانه اعلام و به قرنتینه امده ام. قرنتینه در محیط غیر بهداشتی و بی توجه به نکات اصولی در مکان نامعلومی‌برپا شده . که اکنون روزانه با مینی بوس ددر نوبت‌های جداگانه‌‌‌ای بیست نفر بیست نفر از سطح شهر رشت و معابر و پیاده رو‌ها عابرین مشکوک به ابتلا به ویروس را به اینجا میاورند و همگی در محیط کوچک و مشترکی نگهداری میشویم . و من با توجه به علم پزشکی که دارم ایمان دارم تعدادی از این ورودی‌های جدید کاملا به اشتباه به اینجا اورده شده اند . زیرا فردی که تشخیص میدهد که. چه کسی از رهگذران مبتلا و دیگری سالم است از سواد پزشکی برخوردار نبوده و تنها بدلیل درجه دمای بدن انان تشخیص به ابتلا میدهد .

او فرق یک فرد تب دار معمولی را با افراد مشکوک به ابتلا را نمیدهد .

اکنون هفت روز است که بطور مثال خانمی‌با اسم فاطمه ع ، و خانم رقیه میم . ، به اینجا اورده شده اند و انان هیچ علامتی از ابتلا به بیماری را نشان نداده اند . و بی شک اگر از ما جدا نشوند بطور ختم مبتلا خواهند شد .

من بنابر تجربه میدانم که افراد مبتلا. سلفه‌های خفه و مانند اوق زدن میکنند ، چون ریه انان توان انجام سلفه‌‌‌ای کامل را ندارد و به زبان عامیانه ، سولفه‌ی انان نمیشکند و فقط حالتی همچون اوق زدن و بالا اوردن را دارد . اما چندی از این افراد هیچ سولفه‌‌‌ای نمیکنند و انان نیز پس از چندی زندگی با ما. مبتلا میشوند

زمان کار یکماهه در شروع بحران کرونا ، تعداد تلفات و فوتی‌های بخش عفونی بیمارستان رازی بطور تقریبی بصورت تساعدی بالا میرفت ، نه بشکل پلکانی .

یعنی اگر روز اول سه فوتی بود ، روز بعد نه نفر و روز بعد :-18 نفر و به همین تناسب افزایش مییافت. میدانم باورش دور از باور شماست ولی ما حتی بدلیل پر بودن سردخانه ، اجساد داخل کاور را درون اتاق‌های کنار سردخانه گذارده بودیم و در مدیریت چگونگی انتقال انان شدیدا دچار مشکل بودیم . و تا روز اخر حضورم. در انجا حدود تقریبی بیش از صد و بیست متوفی داشتیم . البته تعداد زیادی را به دولت اباد یعنی باغ رضوان. انتهای ارامستان انتقال داده بودند و به خاک سپرده بودند.

و تعداد باقیمانده فوت شدگان درون بیمارستان. مربوط به چند روز اخر. بوده . و به ما گفته شده بود که به صلاح عمومی‌جامعه نیست تا از میزان فوت شدگان اگاه شوند زیرا هیستریک عصبی به انان دست میدهد و دچار وحشت عمومی. میشوند. .

حلالم کنید .. . . . .

رزیتا قریشی

این مطلب نقل قول از پیج شخصی سرکار خانم رزیتا قریشی است .

این. پرستار. خوب و. انساندوست در. وضعیت بحرانی. بودند و از تاریخ 12 اسفند از ایشان هیچ تماس ، پیام ، و خبری در دسترس. نیست و مسیولان قرنتینه هیچ پاسخی از. شرح حال سلامت ایشان نمیدهند و. و خانواده‌ی این عزیز در بلاتکلیفی بسر میبرند.

برایشان سلامتی. ارزو میداریم . و امید بهبودی تمامی‌ مبتلایان . شین براری صیقلانی.

IZ*ONE (아이즈원) - "FIESTA" Dance Practice
بازدید : 365
پنجشنبه 14 اسفند 1398 زمان : 4:58

منوچهر پرواز بعد از پنج سال تحمل حبس در زندان لاکان رشت ، به روز ازادی خود میرسد و با تمام هم بندی‌های خود خداحافظی میکند او نیز مانند هم سلولی‌ها و هم بندی‌هایش به اتهام و جرم قاچاق مواد مخدر به زندان افتاده بود و تمام پنج سال را با ریاضت و سختی‌های رایج درون زندان سپری کرده بود و برای آینده اش برنامه‌های جدیدی در حد ایده‌های بلند پروازانه داشت که سبب روشن شدن نور امید کوچکی در ظلمات و سیاهیه مطلق دلش سو سوء بزند ،

اموزش فلسفه بصورت کارگاهی1
بازدید : 438
سه شنبه 12 اسفند 1398 زمان : 10:07

شاعره ایرانی . ژیلا مساعد ، لیلا کردبچه، چیستا یثربی. و.....از بهترین‌های شعر وطن .


شاعر سبک نو مهسا پهلوان ، نسیم لطفی ، نرگس دوست ، از تازه‌های شعر نو وطن هستند


چیستا یثربی از شاعرین  خوش قلم وطن ، از هنرجویان استاد  صاحب سبک مدرنیته  شین چیستا یثربی ، اثار متعددی از این بانوی خ.ش قلم در سبک‌های سپید، نو ، موج نو موجود است .....


هنرجویان هنرکده شین شاعره جوان و خوش قلم سبک نو اقلیدی ، فروغ فرخ زاد فروغ فرخزاد


نرگس دوست از هنرجویان هنرکده از شاعرین  خاص و کاریزماتیک نرگس دوست . از شعرای خوب و احساس نویس ما از اساتید خوب ادبیات و شعرسرایی


ژیلا مساعد ژیلا مساعد


. مریم سوادکوهی ، لیلا کردبچه ، هدیه ، سیمین دانشور، پروین اعتصامی‌،


تمامی‌عزیزانی که عکس مبارک شان و یا نام گوهروارشان این مطلب را نورانی و. با ارزش نموده از شاعرین محترم و توانمندی هستند که. اشعاری همچون اشعار ذیل را سروده اند . و از تک تکشان سپاسگذار و. قدر دانسم. در ضمن از اینکه بنده و وبلاگ و وبسایت ملقب به جناب اقای براری را. لایق دانستید. بسیار شادمان و. خرسندم . قلمتان مانا ... تهمینه سعادتی اجرودی. ﭘﻠﮏ ﺯﺩﻡ ... ‏( ﺷﯿﻮﺍ ﺍﺭﺩﻭﺋﯽ ‏)

ﺑﺎﺯﺩﻳﺪ : 2358

ﺗﻮ ﻫﻨﻮﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ

ﺳﺮﺩ ﻭ ﺳﻨﮕﯽ

ﺑﺎ ﺗﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﻮﯼ ﺩﻝ ﺯﺩﮔﯽ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ

ﭘﻠﮏ ﻣﯽ ﺯﺩﻡ ﻭ ﻋﺸﻖ

ﮐﻮﭼﮏ ﻭ ﮐﻮﮎ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﺪ

ﻋﺸﻖ ﺑﺮﮐﻪ ﺍﯼ ﺑﻮﺩ

ﮐﻮﭼﮏ ﺍﻣﺎ ﻋﻤﯿﻖ

ﻭ ﻣﻦ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺗﻨﺪ

ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﻋﺼﺮ

ﺍﺯ ﺳﺮ ﺑﺮﮐﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ

)) ﺷﯿﻮﺍ ﺍﺭﺩﻭﺋﯽ ((

https://telegram.me/sherebarankhorde

ﻫﺎﯾﻢ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﺳﺖ ...‏( ﺳﭙﯿﺪﻩ ﺩﺍﻭﺩﯼ ‏)


با ﺯﺩﻳﺪ : 32

ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻫﺎﯾﻢ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﺳﺖ

ﮐﻪ ﺧﯿﺎﻝ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ

ﮐﻮﭺ

ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﯽ ﺳﺖ ...

)) ﺳﭙﯿﺪﻩ ﺩﺍﻭﺩﯼ ((

ﺑﺮﭼﺴﺐﻫﺎ : ﺳﭙﯿﺪﻩ ﺩﺍﻭﺩﯼ , ﺍﺷ

ﺁﺩﻡﻫﺎﯼ ﺑﻬﺎﺭﯼ

ﭼﻪ ﻣﯽﻛﻨﻴﺪ

ﺑﺎ ﺑﺮﮔﯽ ﻛﻪ ﺧﺰﺍﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﺩ؟

)) ﺑﯿﮋﻥ ﺍﻟﻬﯽ ((

روسری زرده

ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ

ﻫﺮ ﭘﺎﯾﯿﺰ

ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺑﺎ ﺑﺮﮔﺮﯾﺰﺍﻥ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ

ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻧﺪ ....

)) ﻏﺰﻝ ﺍﻗﻠﯿﺪﯼ


پنﺞ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺑﻮﺩ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻱ ﻣﺎ

ﻛﻪ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺗﺮﻙ ﻛﺮﺩﻱ

ﻫﻨﻮﺯ ﺻﺪﺍﻱ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎ

ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺁﺑﻲ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ

ﺍﺯ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﭘﺮ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ

ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻫﺎﻱ ﺳﻴﺎﻩ

ﭘﻴﺎﻡ ﺁﻭﺭﺍﻥ ﺩﻝ ﺗﻨﮕﻲ ﺍﻧﺪ

ﻛﻪ ﻫﺮ ﭘﺎﻳﻴﺰ ﻛﻮﭺ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﺣﻨﺠﺮﻩ ﻱ ﻟﺮﺯﺍﻧﻢ

ﻣﮕﺮ ﺳﻔﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻃﻮﻻﻧﻲ ﺑﺎﺷﺪ

ﺗﻮ ﻛﻪ ﭼﻤﺪﺍﻥ ﻧﺒﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻱ

ﺭﻓﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﻴﺎﻳﻲ

ﻭ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﺳﻜﻮﻱ ﭘﺮﻳﺪﻥ ﺑﻮﺩ

ﻧﻪ ﻳﻚ ﺩﺭﻳﭽﻪ ﺑﻪ ﺃﺑﺪﻳﺖ

ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻱ

ﻭ ﻣﺎﻩ ﻫﺎ ﻣﻲ ﮔﺬﺭﻧﺪ

ﺑﻪ ﻧﻘﺸﻪ ﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﻭﻱ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺍﺗﺎﻗﻢ ﺯﻝ ﻣﻲ ﺯﻧﻢ

ﻭ ﻓﻜﺮ ﻣﻲ ﻛﻨﻢ

ﭘﻨﺞ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻓﺎﺻﻠﻪ

ﻧﻤﻲ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺧﻴﻠﻲ ﺩﻭﺭ ﺑﺎﺷﺪ !

)) ﺭﻭﺷﻨﮏ ﺁﺭﺍﻣﺶ ((


سخنی از ته دل
بازدید : 301
سه شنبه 12 اسفند 1398 زمان : 10:07


ﺷﺒﯿﻪ ﻧﻔﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﺗﻮ ﺗﻨﻢ ﻫﺴﺖ

ﮐﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺘﻢ ﺟﻠﺐ ﮐﺮﺩﻩ

ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻌﻤﺎﺭ ﻣﺮﺩﯼ ﺗﻦ ﺳﭙﺮﺩﻡ

ﮐﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺭﻭ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺳﻠﺐ ﮐﺮﺩﻩ

ﯾﻪ ﺍﻗﯿﺎﻧﻮﺱ ، ﺩﻭﺭﻩ ﺍﺯ ﺟﻬﺎﻧﻢ

ﺍﺯﻡ ﺩﻭﺭﻩ ، ﻭﻟﯽ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻣﯿﺸﻢ

ﮐﻪ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺑﺎ ﺗﻨﻢ ﻫﻢ ﻣﺮﺯ ﻣﯿﺸﻪ

ﻣﻨﻢ ﺍﺯ ﮐﺸﻮﺭﻡ ﺗﺒﻌﯿﺪ ﻣﯿﺸﻢ

ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﮓ ﺳﺨﺖ ﻧﺎﺑﺮﺍﺑﺮ

ﺧﺸﺎﺏ ﺧﺎﻟﯽِ ﯾﮏ ﻫﻔﺖ ﺗﯿﺮﻡ

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﺭﺗﺶ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ، ﺑﺎﯾﺪ

ﺧﻠﯿﺞ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﻣﻮ ﭘﺲ ﺑﮕﯿﺮﻡ

ﺑﻪ ﻫﺮ ﺷﻌﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺭﺳﯿﺪﻡ

ﻧﻮﺷﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺎﺭﺕ ﺳﻬﻢ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ

ﺳﮑﻮﺕ ﻣﻦ ﯾﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﻋﺘﺮﺍﺿﻪ ...

ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﺗﻦ ﺑﻪ ﺗﻦ ﻧﯿﺴﺖ

مﻬﺴﺎ ﭘﻬﻠﻮﺍﻥ


ﻗﺼﻪ

ﺑﺎ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻭﺍﮊﻩ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯽﺷﻮﺩ

ﻭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻭﺍﮊﻩ ، ﮔﺮﮔﯽ ﺍﺳﺖ

ﮐﻪ ﺳﻌﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺷﺒﯿﻪ ﺟﻨﺘﻠﻤﻨﯽ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ

ﻭ ﺯﻧﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﯾﮏ ﺑﺮّﻩ ، ﺳﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ

ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﮕﯿﺮﺩ

ﻭ ﻣﻦ

ﺩﻗﯿﻘﺎً ﻫﻤﯿﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﺷﺪﻡ

ﻭﺍﮊﻩﺍﯼ ﮐﻮﭼﮏ

ﺩﺭ ﻫﯿﺌﺖ ﺩﺧﺘﺮﺑﭽﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﯽﺩﺍﻧﺪ ﺍﮔﺮ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻮﺩ

ﭼﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺘﯽ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺵ ﺍﺳﺖ

ـ ﻫﻤﯿﻦﺟﺎﯼ ﻗﺼﻪ ﯾﺎﺩﺗﺎﻥ ﺑﻤﺎﻧﺪ !

ﺗﺎ ﻣﻦ ﺑﺮﻭﻡ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻮﻡ

ﻭ ﺑﺎ ﮐﻔﺶﻫﺎﯼ ﭘﺎﺷﻨﻪﺑﻠﻨﺪ ﺑﻪ ﻗﺼﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ـ

ﺣﺎﻻ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ،

ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﻢ ﭼﻪ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺍﺳﺖ !

ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﺑﺎﺩِ ﺍﻭﻝ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﻣﯽﻭﺯﺩ ﻻﯼ ﻣﻮﻫﺎﯾﻢ

ﻣﺜﻞ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺩﺍﻧﮥ ﺑﺮﻑِ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ، ﮔﻮﻧﻪﺍﻡ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﻮﺳﺪ

ﻭ ﻣﺜﻞ ﺑﻮﯼ ﺳﺒﺰﻩ ﻭ ﺑﺎﺭﺍﻥ

ﺑﯽﻧﯿﺎﺯﻡ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺍﺯ ﻫﻤﻪﭼﯿﺰ

ﻃﻮﺭﯼﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﮐﻪ ﺭﺩ ﻣﯽﺷﻮﻡ

ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺁﻏﻮﺷﻢ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺭﺯﻫﺎﯼ ﺳﺮﺥ ﻭﺣﺸﯽ ﻣﯽﺷﻮﺩ

ﻧﻪ !

ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺗﺤﻤﻞِ ﺩﻭﺭ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﺯ ﺁﻏﻮﺷﺶ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻡ

ـ ﻋﺠﺎﻟﺘﺎً ﻫﻤﯿﻦﺟﺎﯼ ﺷﻌﺮ ﺑﻤﺎﻧﯿﺪ

ﺗﺎ ﻣﻦ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﭼﻨﺪ ﺻﻔﺤﮥ ﻗﺒﻞ

ﺑﻪ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵِ ﺍﻭ ﺑﻨﻮﯾﺴﺪ

نسیم لطفی سرکار خانم  نسیم لطفی


ﻣﻦ

زﺧﻤﯽ ﻋﻤﯿﻘﻢ

ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺻﺪﺍ ﺯﺩﻧﺖ ﺩﻫﺎﻥ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩﺍﻡ

ﻭ ﭘﻮﺳﺘﻢ ﺭﺍ ﭼﻮﻥ ﭼﺴﺐ ﺯﺧﻤﯽ ﺑﺰﺭﮒ

ﺑﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﺸﯿﺪﻡ. لﯿﻼ ﮐﺮﺩﺑﭽﻪ

. . شهروز براری و هنرجویان هنرکده

بی او

با او شدم

بی او ، از تن گذشتم

سراپا ، روح شدم

کالبد که به خاک رفت

یک جرعه‌ی نور شدم

بی جسم و تن

با او ماندم

بی او ، سراپا او شدم

عاشقی ، از جنس قو شدم

شین براری صیقلانی هنرکده . شعر
بازدید : 476
سه شنبه 5 اسفند 1398 زمان : 2:23

کلیک کنید برای خواندن داستان بلند ادبی و زیبای مردی ایستاده در باد






تماشاگران اینتر، جدیدترین قربانی ویروس کرونا!
بازدید : 371
يکشنبه 3 اسفند 1398 زمان : 19:17

یه پاراگراف از قسمت سیر صعودی پیرنگ رمان براتون گذاشتم که قبل از لکه‌ی انار بر دامن باکره‌ی مهربانو هست و یک پاراگراف هم از بعد کنش و نقطه اوج ، و سپس قسمت فرجام پیرنگ رمان مهربانو رو براتون انتخاب کردم. نویسنده‌ی اثر هم من نیستم بلکه واسه اثر شین براری هستش. و واسه نشر چشمه بود)

فروش ژل بهداشتی پاورمکس به همراه اسپری بهداشتی دلتا

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 21
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 112
  • بازدید کننده امروز : 101
  • باردید دیروز : 429
  • بازدید کننده دیروز : 430
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2062
  • بازدید ماه : 7343
  • بازدید سال : 15033
  • بازدید کلی : 29066
  • کدهای اختصاصی